یک چشم انداز مطلوب (Vision) کارکردهای مهم و زیادی دارد. چشم انداز:
۱. جهت حرکت کلی ما را روشن میکند.
۲. به ما برای اقدام، اجرا و حرکت کردن انگیزه میدهد، حتی اگر این حرکت و اقدام پرهزینه و در گامهای اولیه دردناک و دشوار باشد.
۳. فعالیتها و اقدامات متعدد و متنوع ما را هماهنگ و همجهت میکند و به آنها سینرژی(همافزایی) میبخشد.
۴. امکان ارزیابی رفتارها و عملکردها را فراهم میآورد. به عبارت دیگر، بدون داشتن هدف و برنامه نمیتوان دست به ارزیابی و تحلیل رفتارها و عملکردها زد.
۵. از مقاومت در مقابل تغییر میکاهد.
۶. ما را به آینده امیدوار و خوشبین میکند و روحیه بلندپروازی واقعبینانهای به ما میدهد.
۷. معیار و ملاک خوبی برای شناخت اولویتها فراهم میکند و به ما امکان میدهد تا منابع خود را به بالاترین و مهمترین اولویتها تخصیص دهیم.
۸. به ما میگوید که چه کارهایی را باید و چه کارهایی را نباید انجام دهیم.
۹. فرصت و تهدید را برای ما تعریف و تعیین میکند. بدون داشتن هدف و جهت نمیتوانیم بفهمیم اتفاقات و پدیدههای اطراف ما فرصت هستند یا تهدید. برای مثال، اگر جهت حرکت خود را در دریا مشخص نکرده باشیم تعیین اینکه با باد موافق روبرو هستیم یا با باد مخالف، ممکن و مقدور نیست.
۱۰. معیار خوبی برای همه تصمیمگیریها و انتخابهای ماست که باید از بین چند گزینه انجام دهیم.
۱۱. و از همه مهمتر اینکه فقط با داشتن هدف و جهت و برنامه است که میتوانیم نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی و تعریف کنیم و بر مبنای این شناخت به برنامهریزی برای توسعه شخصی(یعنی تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف خود) بپردازیم.
هدف خوب ترکیبی از رویا و واقعیت است که "خط پایان" را برای بخشی از زندگی یا مسیر حرکت ما نشان میدهد. هدف (چشمانداز مطلوب) باید بزرگ، برانگیزاننده و حتی کمی گستاخانه باشد. وقتی به هدف فکر میکنیم و ابعاد آن را روی کاغذ میآوریم نباید اطمینان کامل داشته باشیم که در زمان مقرر و به طور کامل به آن میرسیم. به صورت تجربی، هدفی که در زمان تدوین و طراحی، به نظر میرسد بین 50 تا 70 درصد امکان تحقق دارد، هدف مطلوبی تلقی میشود.
منبع:مدیریت بر خود و برنامهریزی توسعه فردی
تألیف دکتر بهزاد ابوالعلائی